وعده!
S&P
این وبلاگ برای سرگرمی همسنای خودمون درست شده امیدوارم به شما خوش بگذره
درباره وبلاگ


به وبلاگ خود خوش آمدید

پيوندها
ردیاب خودرو

دوستان گل و گلاب منتظر تبادل لینک هستم فداتون

 سارا و پریسا









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 24895
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
parisa&sara

آرشيو وبلاگ
فروردين 1391
اسفند 1390


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, :: 16:47 :: نويسنده : parisa&sara

پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:....

من الان داخل قصر مى‌روم و مى‌گویم یکى از لباس‌هاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده‌اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مى‌کردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: